استاندارد دوگانه، یعنی “حقوقی که گرسنگی میدهد و بنزینی که جیب را خالی میکند/ آیا این مدل توسعه پایدار است؟”
استاندارد دوگانه، یعنی “حقوقی که گرسنگی میدهد و بنزینی که جیب را خالی میکند.
آیا این مدل توسعه پایدار است؟”
پایگاه خبری منبع خبر/ در حالی که دولتها از یک سو تلاش میکنند تا با افزایش قیمت حاملهای انرژی، بودجه خود را تامین کنند، از سوی دیگر، حقوق کارگران و اقشار کمدرآمد به شدت پایین مانده است. این سیاستگذاری دوگانه، شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده و به نارضایتی عمومی دامن زده است.
استاندارد دوگانه، یعنی “حقوقی که گرسنگی میدهد و بنزینی که جیب را خالی میکند.
آیا این مدل توسعه پایدار است؟”
پایگاه خبری منبع خبر/ در حالی که دولتها از یک سو تلاش میکنند تا با افزایش قیمت حاملهای انرژی، بودجه خود را تامین کنند، از سوی دیگر، حقوق کارگران و اقشار کمدرآمد به شدت پایین مانده است. این سیاستگذاری دوگانه، شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده و به نارضایتی عمومی دامن زده است.
استاندارد دوگانه در حوزه اقتصاد، به معنای اعمال سیاستهای متفاوت برای گروههای مختلف جامعه است. در حالی که دولتها برای حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان، یارانههای هنگفتی پرداخت میکنند، حقوق کارگران و بازنشستگان همچنان در پایینترین سطح باقی مانده است. این سیاستگذاری ناعادلانه، به فقر و نابرابری بیشتر منجر میشود.
بگذارید کمی روان تر بگویم
چرا حقوقمان کفاف زندگی را نمیدهد؟
هموطنان عزیز، همه ما در زندگی روزمره با چالشهای اقتصادی روبرو هستیم. از افزایش قیمتها گرفته تا دشواری تامین هزینههای زندگی، این مشکلات گریبانگیر بسیاری از خانوادهها شده است. اما چرا با وجود تلاش و کار سخت، همچنان احساس میکنیم که حقوقمان کفاف زندگی را نمیدهد؟ پاسخ این سوال را میتوان در پدیدهای به نام “استاندارد دوگانه” جستجو کرد.
استاندارد دوگانه چیست؟
استاندارد دوگانه به معنای اعمال قوانین و مقررات متفاوت برای گروههای مختلف جامعه است. در اقتصاد، این پدیده به صورت واضح در تفاوت فاحش بین حقوق کارگران و قیمت کالاها و خدمات دیده میشود. از یک سو، حقوق بسیاری از کارگران به اندازهای نیست که بتواند هزینههای زندگی روزمره را پوشش دهد و از سوی دیگر، قیمت کالاهایی مانند بنزین، مواد غذایی و مسکن به طور مداوم در حال افزایش است.
چرا این اتفاق میافتد؟
* سیاستهای اقتصادی ناعادلانه: برخی سیاستهای اقتصادی، به جای حمایت از همه اقشار جامعه، منافع گروه خاصی از افراد را تامین میکنند.
* تمرکز ثروت در دست عدهای خاص: تمرکز ثروت در دست تعداد محدودی از افراد، به آنها قدرت اعمال نفوذ در اقتصاد و سیاست را میدهد.
* نبود شفافیت: نبود شفافیت در تصمیمگیریهای اقتصادی و عدم پاسخگویی مسئولان، به افزایش فساد و سوءاستفاده منجر میشود.
* افزایش هزینههای تولید: افزایش هزینههای تولید برای کارفرمایان، به جای سرمایهگذاری در بهبود وضعیت کارگران، منجر به افزایش قیمتها میشود.
پیامدهای این وضعیت چیست؟
* افزایش فقر: بسیاری از خانوادهها به زیر خط فقر رفته و با مشکلات تامین مایحتاج اولیه زندگی روبرو هستند.
* کاهش قدرت خرید: با افزایش قیمتها و ثابت ماندن حقوق، قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است.
* افزایش نارضایتی اجتماعی: این نابرابینی و مشکلات اقتصادی، میتواند به افزایش نارضایتی اجتماعی و اعتراضات مردمی منجر شود.
* کاهش انگیزه کار: وقتی تلاش و کار افراد منجر به بهبود قابل توجهی در سطح زندگیشان نشود، انگیزه برای کار و تلاش کاهش مییابد.
چه باید کرد؟
* افزایش حداقل دستمزد: تعیین حداقل دستمزدی که بتواند هزینههای زندگی یک خانواده را پوشش دهد، گامی مهم در جهت کاهش شکاف درآمدی است.
* توزیع عادلانه درآمد: اجرای سیاستهای مالیاتی پیشرو و افزایش مالیات بر درآمدهای بالا و سرمایه، میتواند به توزیع عادلانهتر درآمد کمک کند.
* حمایت از تولید داخلی: حمایت از تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات، میتواند به کاهش قیمتها و ایجاد اشتغال کمک کند.
* تقویت تشکلهای کارگری: حمایت از تشکلهای کارگری و تقویت قدرت چانهزنی آنها، میتواند به بهبود شرایط کار و افزایش حقوق کارگران کمک کند.
* شفافیت و پاسخگویی: ایجاد شفافیت در تصمیمگیریهای اقتصادی و پاسخگویی مسئولان در برابر مردم، میتواند به افزایش اعتماد عمومی و کاهش فساد کمک کند.
نتیجهگیری:
استاندارد دوگانه و نابرابینی اقتصادی، چالشی جدی است که نیازمند عزم جدی دولتها و همکاری همه بخشهای جامعه برای حل آن است. با اتخاذ سیاستهای درست و اجرای عدالت اجتماعی، میتوان به جامعهای عادلتر و با ثباتتر دست یافت.
ما به عنوان شهروندان، باید با آگاهی از حقوق خود و مطالبهگری، به تغییر این وضعیت کمک کنیم.
یادداشتی از سید امیر یکه سادات