حاجت پور: به دولتها و مجلس امیدی نیست، خودمان باید دست بکار شویم
به قلم کیانوش حاجت پور بیرگانی مدیر مسئول
پایگاه خبری منبع خبر/ مشکلات و مسائل پیرامون جامعه از جمله مسئله اقتصاد از پارامترها و فاکتورهای بسیاری تشکیل شده است که دولت ها وظیفه دارند تا با رفع آنها جامعه را به آن درجه از بالندگی و اطمینان در اداره و معیشت مردم رهنمون سازند.
به دولتها و مجلس امیدی نیست، خودمان باید دست بکار شویم
به قلم کیانوش حاجت پور بیرگانی مدیر مسئول
پایگاه خبری منبع خبر/ مشکلات و مسائل پیرامون جامعه از جمله مسئله اقتصاد از پارامترها و فاکتورهای بسیاری تشکیل شده است که دولت ها وظیفه دارند تا با رفع آنها جامعه را به آن درجه از بالندگی و اطمینان در اداره و معیشت مردم رهنمون سازند.
بر همین اساس نقبی به مسئله اقتصاد خانواده های ایرانی علی الخصوص در دهه اخیر زده ایم و با مواردی اعم از مشکلات اقتصادی و اشتغال، اجاره بهای مسکن و درآمد ناکافی سرپرستان خانوار، تورم و فشار آن بر جامعه و مشکلاتی در خصوص عدم توان خرید مسکن برای یک خانواده ایرانی که در حقیقت به یک رویا تبدیل شده و مسائل رفاهی، مسائل خرد و کلانی مثل شهریه دانشگاه فرزندان سرپرستان خانوار، رفاهیات اجتماعی و خیلی موارد دیگر همگی ما را به این واقعیت رسانیده است که به صورت قطع و یقین جامعه ما با مشکلات عدیده ای در ابعاد مختلف دست به گریبان است که نیاز به یک واکاوی و تدوین برنامه مشخص دارد تا برای برون رفت از این وضعیت فکری عاجل توسط خود مردم برای رفع موارد فوق اتخاذ شود، چرا که به مسئولین فعلی و گذشته با توجه به عملکردشان امیدی نیست و به قول معروف از کوزه همان طراوت که در اوست.
در دولت های مختلف از ابتدای انقلاب تا به امروز هرچه رو به جلو می رویم با مشکلات عدیده تری روبرو می شویم و بیماریهایی ازجمله تورم و رکود، ضعف اقتصادی خانواده ها را بیش از پیش کرده و فشار مضاعفی بر گرده سرپرستان خانوار آورده است.
و مسئولین دولتی، مجلسی ها و خصوصی ها یا بهتر بگویم خصولتی ها فقط در اندیشه ایجاد راهکاری برای حل مشکلات خودشان هستند تا برای ایجاد تحول بیشتر در مجموعه خود و گروه و حزبشان تلاش کنند و پایشان را بر گلوی ملت گذاشته و هر ساله و هر ماهه این فشار را بیشتر نمایند و گویی در مسیر سیری ناپذیرند تا در جذب منابع و بودجه با هم رقابت داشته باشند.
جالب است که در این مورد هیچ ابایی از اینکه پول ملت را در جیبشان بریزند ندارند.
امروز وظیفه نخبگان جامعه و صاحبان قلم و اندیشه در مواجهه با این مشکلات اساسی چیست؟ واقعاً وقتی که افرادی خود را صاحب اندیشه می دانند فقط نباید واژه صاحب اندیشه بودن را یدک بکشند، بلکه باید برای حل این مشکل کاری اساسی و اقدامی عاجل بکنند تا از طرق مختلف این موضوع را به مسئولین گوشزد نمایند و به مردم اعلام کنند که در هر جایگاهی که هستند به فکر آنها بوده و برایشان دلسوز هستند.
حالا این نخبگان می توانند یک روزنامه نگار باشند یا یک مدیر، معلم، ورزشکار، پزشک و یا راننده تاکسی، تفاوتی نمی کند پزشک باشد یا پرستار، همه مشاغل باید خودشان را یک راهبر و یک حل کننده و تسهیل کننده امور در این مسیر قلمداد کنند تا برای حل مسائل نسخه ایجاد کنند.
چرا که، امیدی به نسخه های دولت های مختلف تا به امروز نبوده و نیست، بطوریکه حاصل تمام نسخه های دولت های گذشته و امروز این وضعیتی است که مشاهده می کنیم.
بیکاری جوانان در حداکثر خود و فشار بر سرپرستان خانوار با تورم لجام گسیخته که کمرشان را خم کرده است به نحوی که پاسخ نیازهای خود و خانواده شان را نمی توانند بدهند. وضعیت دارو و درمان هم در جای خود وضعیت اسفناکی است. امکانات آموزشی در آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز با کمبودهای متعدد سخت افزاری و نرم افزاری مواجه اند .
مسئله نا ترازی ها که در حقیقت امروزه نقل مجالس شده و همه از این ناترازی ها می نالند و به یمن عملکردها یک واژه جدیدی به نام ناترازی خلق شده است از ناترازی انرژی گرفته تا ناترازی و آب و اقتصاد و ..
مباحثی همچون مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و خیلی موارد دیگر همگی در شرایط بحران به سر می برند و با دولتی ها، مجلسی ها و خصولتی ها که صحبت می کنیم فقط وعده و وعید داده و در باغ سبز نشان مردم می دهند و هر روز کمر سرپرستان خانوار، جوانان، سال خوردگان، کارمندان و کارگران، رانندگان تاکسی، کول برها و خیلی موارد دیگر زیر بار مشکلات خم و خم و خم تر می شود.
به راستی چه باید کرد؟!
امروز وظیفه جامعه الیت و نخبگانی در قبال مردم چیست؟ آیا نخبه تنها یک واژه فانتزی است؟ و یک نخبه چه وظیفه ای بر عهده دارد؟ قطعاً نخبگان در قبال مردم وظایف هدایتگری داشته و باید کاری انجام دهند تا تنها حمال واژه نخبه نباشند. نخبگی یک وظیفه ای جدی برای صاحبینش به دنبال دارد و امروز همه نخبگان در هر جایگاهی که قرار دارند باید دغدغه مند به کشور و وطنشان خدمت کنند. روزنامه نگاران نیز در ابتدای صف باید از قلمشان برای گوشزد کردن مشکلات و ارائه راهکار استفاده کنند و به روشنگری و مطالبه گری بپردازند. قطعاً این مطالبه گری عواقب دارد این مطالبه گری منتج به زیان هایی نیز برای شخص بنده هم خواهد شد. اما سکوت عواقب بیشتری دارد چون ما باید پاسخ گوی نسل های آتی باشیم. امیدوارم جوانان و نخبگان دهه های شصت، هفتاد، هشتاد و در آینده بسیار نزدیک دهه نود همگی به این جسارت و به این شجاعت برسند که ما خودمان باید گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم و به دولت ها و مجلس امیدی نیست.