مسامحه روا نیست؛ این مملکت را اسیر روس و انگلیس نکنید
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری منبع خبر دکتر محمد جعفر محمد زاده در نوشتاری تاریخی با اشاره به برخی واقع دوران مشروطه اظهار داشت: خواندن و فهمیدن تاریخ مشروطهی ایران مفید و بلکه ضروری است؛ انقلاب مشروطه آغاز تحولات بزرگی در تاریخ ایران است. فراز و فرودها و آموختنیهای بسیار در لابلای رویدادها و پیشآمدهای دوره مشروطه نهفته است. خوشبختانه اسناد موجود از دوره مشروطه فراوان و در دسترس است، مطبوعات و پس از آن کتابهایی که در پنج شش دههی اخیر چاپ و منتشر شدهاند این دوران را با لحاظ دیدگاههای متفاوت و مختلف روایت کردهاند و از این نظر امکان مطالعه تطبیقی و مقایسهای هم فراهم است؛ اگر گفته شود کسی که تاریخ مشروطه را از زاویههای گوناگون مطالعه نکرده باشد بهدرستی نخواهد توانست ایران امروز را تحلیل کند، حرف بهراه و درستی است.
به قلم دکتر محمد جعفر محمد زاده
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری منبع خبر دکتر محمد جعفر محمد زاده در نوشتاری تاریخی با اشاره به برخی واقع دوران مشروطه اظهار داشت: خواندن و فهمیدن تاریخ مشروطهی ایران مفید و بلکه ضروری است؛ انقلاب مشروطه آغاز تحولات بزرگی در تاریخ ایران است. فراز و فرودها و آموختنیهای بسیار در لابلای رویدادها و پیشآمدهای دوره مشروطه نهفته است. خوشبختانه اسناد موجود از دوره مشروطه فراوان و در دسترس است، مطبوعات و پس از آن کتابهایی که در پنج شش دههی اخیر چاپ و منتشر شدهاند این دوران را با لحاظ دیدگاههای متفاوت و مختلف روایت کردهاند و از این نظر امکان مطالعه تطبیقی و مقایسهای هم فراهم است؛ اگر گفته شود کسی که تاریخ مشروطه را از زاویههای گوناگون مطالعه نکرده باشد بهدرستی نخواهد توانست ایران امروز را تحلیل کند، حرف بهراه و درستی است.
در روزهای سخت مبارزات مشروطه در سال ۱۳۲۴ قمری زمانی که دولت و شاه امضای فرمان مشروطه برای تاسیس عدالتخانه و ایجاد مجلس و اصلاح امور کشور را هر روز و هرماه به بهانههایی بهتاخیر میانداختند؛ آیتالله سیدمحمد طباطبایی که خود از رهبران مشروطه بود در نامهای خطاب به عینالدوله صدراعظم وقتِ ایران، عواقب تاخیر در پاسخ به مطالبه عالمان و روشنفکران مشروطهخواه را برای ایجاد مشروطه در نامهای گوشزد کرده است؛ این رهبر روحانی مشروطه در بخشهایی از نامه خود که متن کامل آن در کتاب “تاریخ بیداری ایرانیان” تألیف ناظمالاسلام کرمانی، جلد دوم ص ۳۲۶، انتشارات امیر کبیر، چاپ نهم، ۱۳۹۱، آمده چنین نوشته است: کو آنهمه راز و عهد و پیمان!؟ مسلم است از خرابی این مملکت و استیصال این مردم و خطراتی که این صفحه را احاطه نموده است، خوب مطلعید و هم بدیهی است و میدانید اصلاح تمام اینها منحصر است به تاسیس مجلس و اتحاد دولت و ملت و رجال دولت با علما.
عجب در این است که مرض را شناخته و طریق علاج هم معلوم، اقدام نمیفرمایید. این اصلاحات عماًقریب واقع خواهد شد، لیکن ما میخواهیم بهدست پادشاه باشد و اتابک خودمان باشد، نه بهدست روس و انگلیس و عثمانی. ما نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند دولت به مظفرالدینشاه منقرض و ایران در عهد آن پادشاه برباد رفته، شیعه از آن زمان ذلیل و خوار شدند… .
خطر نزدیک است و حالِ ایران مریضِ مشرفبهموت است… . آیا مسامحه رواست و یا علاج را بهتاخیر انداختن سزاوار است؟ به خداوند متعال و به جمیع انبیاء و اولیاء قسم با اندکی تاخیر ایران میرود!
للهالحمد حضرت والا مسلمان و برخلاف سابقین معتقد به شرع و روز جزا هستید؛ ملاحظه بفرمایید اینطور که شد جوابی برای امیرمومنین(ع) دارید که بفرمایند شیعه من منحصر به ایران بود، ایرانرا چرا بهباد داده دولت شیعه را منقرض نمودی؟!… .
ایران وطن من است اعتبارات من در این مملکت است خدمت من به اسلام در این محل است، عزتِ من، عنوانِ من، تمام بسته به این دولت است… این مملکت به دست اجانب میافتد و تمام شئونات و اعتبارات من میرود. پس تا نفس دارم در نگهداری این مملکت میکوشم، بلکه هنگام لزوم جان را در راه این کار خواهم گذاشت… .
حضرت والا بهخدا و رسول(ص) و صدیقه طاهره و ائمه هدی قسم میدهم… این مملکت و این مردم را اسیر روس و انگلیس و عثمانی نفرمایید… .